الاسيت ببليشر
نام نیکو گر بماند زآدمی.....(به بهانه روز سعدی)
نام نیکو گر بماند زآدمی.....(به بهانه روز سعدی)
برای توصیف عظمت و اهمیت نیکوکاری، چه مرجعی بهتر از استاد سخن، سعدی شیرازی در قند پارسی وجود دارد؟! کمی با او همراه شویم و علاوه بر شیرین کردن کاممان، جرعهای معرفت هم بنوشیم.
سعدی قصیدهای شاهکار و شیرین در بخش مواعظش دارد که آدمی هیچگاه از خواندنش سیر نمیشود:
بس بگردید و بگردد روزگار دل به دنیا در نبندد هوشیار
ای که دستت میرسد کاری بکن پیش از آن کاز تو نیاید هیچ کار
اینکه در شهنامهها آوردهاند رستم و رویینهتن اسفندیار
تا بدانند این خداوندان ملک کز بسی خلق است دنیا یادگار
این همه رفتند و مای شوخ چشم هیچ نگرفتیم از ایشان اعتبار
ناپایداری دنیا نزد سعدی
او سخنش را با تاکید بر ناپایداری دنیا آغاز میکند، مفهومی بسیار آشنا و عمیق در ادبیات پارسی؛ البته که در اینجا سعدی برخلاف خیام و جریان فکری منتسب به او، نتیجهای بسیار متفاوتتر و کاربردیتری از مضمون ناپایداری دنیا و فانی بودن انسان میگیرد. او تنها دعوت به غنیمتشماری دم با خوشگذرانی نمیکند بلکه به دنبال انجام دادن کاری خردمندانه و مفید است.
ای که وقتی نطفه بودی بیخبر وقت دیگر طفل بودی شیرخوار
مدتی بالا گرفتی تا بلوغ سرو بالایی شدی سیمین عذار
آنچه دیدی بر قرار خود نماند واین چه بینی هم نماند بر قرار
دیر و زود این شکل و شخص نازنین خاک خواهد بودن و خاکش غبار
گل بخواهد چید بیشک باغبان ور نچیند خود فرو ریزد ز بار
این همه هیچ است چون میبگذرد تخت و بخت و امر و نهی و گیر و دار
راه رستگاری
با تشبیههایی بسیار زیبا بر همان مفهوم پیشین تاکید میکند و سپس راه رستگاری را نشان میدهد:
نام نیکو گر بماند زآدمی به که از او ماند سرای زرنگار
سال دیگر را که میداند حساب؟ یا کجا رفت آن که با ما بود پار؟
خفتگان بیچاره در خاک لحد خفته اندر کلهٔ سر سوسمار
صورت زیبای ظاهر هیچ نیست ای برادر سیرت زیبا بیار